تابحال از عسل ِ چشم کسی مَست شدی تا بحال عاشق ِ دیـوانـه ی سرمست شدی من همان عاشق دیوانه ی سرمست ِ توأم تـو بـه اندازه ی من پای کسی هـرز شدی وقتی از خلسه ی آغوش تـو بر می گردم تـو هم آشفته ی آن بوسه ی بی مرز شدی من که از دوری تـو تـار ِ دلم می لـرزد تو هم اندازه ی من این همه دلتنگ شدی هوس ِ خواستنت مثل ِعسل شیرین است تو بگو عاشق این قلب ِ پُر از درد شدی ????یه وقتايی هم هست آدم دلش میخواد فرار کنه نه از بقیه از خودش و هرچی که مربوط به خودشه میدونی نمیشه واسه همینم هست که بعضیا دیوونه میشن اینجوری دیگه میتونن خودشون نباشن هیچکسم به خنده ها و گریه های بی دلیلشون گیر نمیده دیگه دیوونگی یه وقتا خیلی قشنگه مثل نارنجی موقع پايیز مثل بارون وسط بیابون مثل بخار چایی توی برف مثل خنده لابلای گریه میدونی یه وقتایی دیوونگی خیلی خوبه خیلی میچسبه اصلا یه وقتا عقل و منطق جواب نمیده دیگه اون موقعه دیوونگی قشنگ ترین راه فرار دنیاست
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,
|